رَنگـــین کَمــآن
لطفا بدون کفش وارد شوید ...
ایشون خیلی عمقی کشتی میگیرن! :\
کریس تو هم؟!!
خانواده ها یکم یاد بگیرید! والا به غرعان!
موضوعات مرتبط:
برچسبها:










موضوعات مرتبط:
برچسبها:
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
مسی یا رونالدو؟!!
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
یه گاز از دماغت میدی !؟
.
.
.
(از عاشقانه های خرگوش و آدم برفی !!!)
.
یه جمله معروف هست که میگه: همه خانما خوشگلن، فقط بعضیاشون بلد نیستن آرایش کنن...
.
طرف موبایلش آنتن نمیداد ، بهش مسیج دادم : نمیتونم بگیرمت …
جواب داد : به درک! مگه کم خواستگار دارم؟
.
ولی خداییش بیاییم ظاهربین نباشیم. بعضیا ممکنه در ظاهر بی شعور به نظر بیان اما وقتی باشون می گردیم و بیشتر می شناسیمشون می بینیم که باطنن هم بی شعورن!
کیا قبول دارن ؟؟؟
.
از کلید محترم «پ» در کیبورد می خواهیم یه جارو مشخص کنه واسه خودش و همیشه همونجا بتمرگه که تو هر کامپیوتری جاش عوض نشه
.
غضنفر و دوستش به تاکسی میگن: آقا 3 نفر تا تجریش چقدر میگیری؟ راننده میگه: شما که 2 نفر هستید ! غضنفر میگه: مگه خودت نمیخوای بیای !
.
:ادامه مطلب:
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
کسی گشنش نیست عایا؟!! خخخخ
اهل دود و دم که نیستین؟؟
اینم از دانش آموزای ما! مملکت داریم؟؟
بخدا این یارو شیرازی نیس یاور کنید!
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
داستان سوء استفاده ی جنسی زن ۳۱ ساله ی چینی از یک پسر ۱۳ ساله (۱۸+)
↓
↓
↓
↓
↓
↓
↓
↓
↓
↓
指し回友人目指し差が愛する なたさるかなだ羅山な滝さやかあ なやマヌらは坂花やまあ傘話間に 魚玉らはがやわまぁら花や なたまやかあさらやわはさたなは やなたきたなよいさは早見たかあやバカにかわ 鼻高なわ谷中あだ名はさな たかなあかさやなやまなたあかさ なや帆な肉違耶なだや羅やわマヤなた 名棚や探したい以下対する 目指し回友人目指し差が愛する なたさるかなだ羅山な滝さやかあ なやマヌらは坂花やまあ傘話間に 魚玉らはがやわまぁら花や なたまやかあさらやわはさたなは やなたきたなよいさは早見たかあやバカにかわ 鼻高なわ谷中あだ名はさな たかなあかさやなやまなたあかさ なや帆な肉違耶なだや羅やわマヤなた 名棚や探したい以下対する 目指し回友人目指し差が愛する なたさるかなだ羅山な滝さやかあ なやマヌらは坂花やまあ傘話間に 魚玉らはがやわまぁら花や なたまやかあさらやわはさたなは やなたきたなよいさは早見たかあやバカにかわ 鼻高なわ谷中あだ名はさな たかなあかさやなやまなたあかさ なや帆な肉違耶なだや羅やわマヤなた 名棚や探したい以下対する 目指し回友人目指し差が愛する なたさるかなだ羅山な滝さやかあ なやマヌらは坂花やまあ傘話間に 魚玉らはがやわまぁら花や なたまやかあさらやわはさたなは やなたきたな
.たなは やなたきたなよいさは早見たかあやバカにかわ 鼻高なわ谷中あだ名はさな たかなあかさやなやまなたあかさ なや帆な肉違耶なだや羅やわマヤなた 名棚や探したい以下対する 目指し回友人目指し差が愛する なたさるかなだ羅山な滝さやかあ なやマヌらは坂花やまあ傘話間に 魚玉らはがやわまぁら花や なたまやかあさらやわはさたなは やなたきたなよいさは早見たかあやバカにかわ 鼻高なわ谷中あだ名はさな たかなあかさやなやまなたあかさ なや帆な肉違耶なだや羅やわマヤなた 名棚や探したい以下対する 目指し回友人目指し差が愛する なたさるかなだ羅山な滝さやかあ なやマヌらは坂花やまあ傘話間に 魚玉らはがやわまぁら花や なたまやかあさらやわはさたなは やなたきたな
.
.
.
.
.
.
.
.
وای واقعا خجالت نکشید زنیکه ی احمق؟؟؟؟!!!
من که اعصابم به هم ریخت !!!!!
ضمنا از بانوانی که مطلب رو خوندن بخاطر استفاده از کلماته زشتی مثل 目指 یا たま به شدت معذرت میخوام...
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
ساعت ۲ نصف شب یک اتاق
ساعت ۳ نصف شب کل خوابگاه منهای سرپرست
ساعت ۴ صبح هنگام خواب
وضعیت تحصیل در خوابگاه
اولین روزهای خوابگاه
گفت و گوی صمیمانه برسرآماده کردن صبحانه بعد از گذست چند روز
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
تـصـویـر مـتـحـرکــ: بــه ایـن مـیـگـن رفـاقـت! * یـاد بـگـیـریـم لـطـفـا
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
خدا کنه تا بیشتر از ۹ ساله دیگه زنده بمونیم و بریم تو سال ۱۴۰۰ …
بعد هی بگیم : شماها یادتون نمیاد ما صده سیصدیا …
خیلی فاز میده ؛ حس آثار باستانی بودن به آدم دست میده …
.
.
.
کار از فرهنگ سازی گذشته
باس منقرض شیم یه گونه جدید بیاد …
.
.
.
تا حالا به بچه ۳ ساله آدامس اُکالیپتوس اوربیت دادین ؟
بعد از بیست ثانیه ، همه شکلک های یاهو رو می تونین تو صورتش ببینین !
.
.
.
یکی دیگه از فانتزیام اینه که یه جا که خیلی شلوغه گوشیم زنگ بخوره بگم : آره ، آره ،
حواستون باشه ؛ ” زنده می خوامش “
.
.
.
روزى به لقمان هیچ نگفتند
همینطورى ساکت نگاهش کردند
آخر خودش خسته شد و گفت:از بى ادبان !
.
.
.
ﯾﻪ ﺍﺧﻼﻕ ﺧﻮﺑﯽ ﮐﻪ ﭘﺸﻪ ﻫﺎ ﺩﺍﺭﻥ ﺗﮏ ﺧﻮﺭﯾﻪ
ﺷﻤﺎ ﻓﮏ ﮐﻦ ﻣﺚ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﻫﺎ ﺭﻓﯿﻖ ﺑﺎﺯ ﺑﻮﺩﻥ،
ﯾﻪ ﺳﻮﮊﻩ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽﮐﺮﺩﻥ ﻫﺸﺘﺼﺪ ﺗﺎ ﺍﺯ ﺭﻓﯿﻘﺎﺷﻮﻧﻮ ﻣﯽ ﮐﺸﻮﻧﺪﻥ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﭼﻪ ﺑﻼﯾﯽ ﺳﺮﻣﻮﻥ ﻣﯿﻮﻣﺪ …
.
.
.
هروقت دلم میگیره میرم سر پیانوم …
بعدش میبینم عههه پیانو ندارم و برمیگردم رو میز ضرب می زنم !
.
.
.
بعضیا هم هستن که به هرکی میرسن میگن:
تو نیمه ی گمشده ی من هستی که دنبالت میگشتم …
خب لامصب مگه نیمه ی گمشده ی تو به چند قسمت مساوی تو جهان تقسیم شده،
که هر دفعه یکیشو پیدا میکنی ؟
.
.
.
آی بدم میاد دارم با کسی تلفنی حرف می زنم گوشی رو میده به یه بچه یه ساله !
میگه بیا با خاله/عمو حرف بزن !
آخه من دقیقا چه صحبتی باید بکنم با اون بچه ؟
.
.
.
زیر بارون تند یا باید چاقو خورد یا باید بالا سر کسى که چاقو خورده بشینى و بگى خداااااا
وگرنه همینجورى اصلا فایده نداره …
.
.
.
باران باشد
تو باشی
یک خیابان بی انتها
من میرم خونه چون مریض میشم …
اصن من از آمپول میترسم !
.
.
.
خانمه نوشته :
امروز بعد از ۳ ماه ورزش و رژیم، واستادم جلوی شوهرم که هیکلم رو ببینه
برگشته میگه: حالا دیگه فقط اخلاقت گ..هه !
.
.
.
نمیخوام از خودم تعریف کنم !
اما باور کنید تو هر مرکز خریدى که پا میذارم ، درش خود بخود واسم وا میشه !
.
.
.
تو زندگی هر دختر دهه شصتی قطعن روزهایی وجود داشته که،
در اتاقشو بسته و با آهنگ یه حلقه طلایی جلوی آیینه شروع کرده به رقصیدن
.
.
.
میخوام برم خارج یکی از کلیه هامو بفروشم دلار بگیرم
بیام هم یه کلیه بخرم هم یه بنز کوپه !!
.
.
.
دختر عمم ۸ سالشه اومدن خونمون،
در رابطه با تهیه کننده مستندهای نشنال ژئوگرافیک صحبت میکرد …
من تا ۱۵ سالگی جلو پنکه صدای اورنگوتان در میاوردم و اطرافیانم تشویقم میکردن !
.
.
.
خدایا !
اگه قرار شد دوباره دهخدا زنده بشه ببرش تو زیمباوه،
چون اگه تو ایران زنده شه با شنیدن الفاظی مثل عجیجم ، عجقم ، بوج
قلفونت ، تیتلتو بخولم و … سکته میکنه
.
.
.
اگر تو آمریکا هم قوانین نامگذاری شرکتها مثل ایران بود،
اسم شرکت اپل میشد :
سیبپردازان سیستمگستر غرب !
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
تبدیل ۲ تا ترول به یکی "))))))))

پسرم گفتم این دختره به دردت نمیخوره ؛ بیا اینم فیلمش...! خخخخخ :))))



موضوعات مرتبط:
برچسبها:
_روز بازی پرسپولیس با استقلال ، وسط تماشاچی ها بنشینید و با صدای بلند ، ابومسلم را تشویق کنید !
_هفت تیری بذارید رو شقیقه راننده مترو و بگید یالا برو دبی .
_پیراهن را روی کت بپوشید.
_ماست را با چنگال بخورید.
_با موتور گازی تک جفپا رو زین بزنید !
_زنگ در خونه ها رو بزنین بعد وایسین ببینید چی میشه.
_سر جلسه کنکور بهترین وقت برای تخمه شکستنه.
_برای روز اول دانشگاه روپوش مدرسه بپوشید و کیف جومونگ به پشتتون آویزان کنید.
_سرتون رو به جای شامپو با سنگ پا بشورین تا خوب تمیز بشه.
_جزوه های کلاسیتون رو با دوات و قلم نی بنویسید.
_شب سال نو موهایتان را بفروشید و برای نامزدتان بند ساعت بخرید.
_داخل خیابان بلندگو دستی بگیرید و بگید “پژو بزن کنار وگرنه گازت می گیرم”
_دم در ورودی دانشگاه چند قالب صابون بذارید.
_جهت اعتراض به استادی که شما رو انداخته کتابشو آتیش بزنید.
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
اگه خدا بخواد و گوش شیطون کر ، فعلا همه چی درسته... البته باید ببینم که فردا مانیتورم خراب میشه یا کیسه میریزه به هم یا اینترنت قطع میشه ... منکه شانس و پانس ندارم ... یک هفته کیبوردم خراب بود موقعی هم که درست شد خود کامپیوتر ریخت به هم ... اینه که نمیتونستم اپ کنم ...
میخوام چند تا از شاهکارهای مدرسه مونو اینجا بذارم. تینا هم در این قسمت انشاالله هلپ هایی میکنه ...
یکی از کارهایی که تقریبا دیگه قدیمی شده ولی توی کلاس از همه دنیا عقب مونده ی ما هنوز هم رواج داره ، انداختن قرص و کپسول بی زبون توی بخاریه. اخه نه اینکه ما توی حلبی اباد شیراز زندگی میکنیم، اینه که بخاری مون درب و داغونه و شیشه نداره ... یک هفته ای میشه که روشنش کردن که اونم با شاهکار جمعی از بچه های کلاس برای مدتی جریمه خاموش شد ... یکی از فانتزی های بچه تنبل های کلاسمون اینه که به محض این که بفهمن یکی از درسها امروز امتحانه و اون درسو نخوندن ، از ته کیف و توی جوراب و خلاصه سوراخ سمبه های کلاس قرص استامینوفن پیدا میکنن و پرت میکنن توی بخاری.
بخاری کلاس ما هم که شیشه نداره و با ماژیک مشکی غیر وایت برد بزرگ روش نوشتن:
خطر اتش سوزی.
واین دقیقا از راهروی طبقه بالا سرمنشا میگیره که روی باکس کلید پنکه ها نوشتن:
خطر رقص بندری.
چند روز پیش یکی از بچه های کلاس که از نظر قیافه شبیه عقب مونده هاست ولی لامصب درسش مثل بز خوبه ، یه قرص استامینوفن اورده بود و زنگ ادبیات انداخت توی بخاری بدون شیشه. معلم ادبیات هم از اون بوشهری های به قول ما شیرازیا"هار" هست که ادمو جر میده. خلاصه این خانم صابری وارد کلاس که شد اخمهاش رفت توی هم... با هزار تا اهن و اوهون نشست روی صندلی اش و به تخته خیره شد تا اگه احیانا کلمه های درس جدید رو روی تخته نبینه اون گروهی که کلمه ها رو ننوشتن رو کنار دیوار دودست و یک پا بالا نگه داره. که بهش میگیم محاکمه.
همینطور که به تخته نگاه میکرد با صدایی که از توی توالت توی حیاط هم شنیده میشه پرسید:
این بوی چیه؟؟!
بچه ها : خانم امروز قراره درس جدید بدین ...
این خانم صابری هم از قضا قیافه اش عینهو وزغ هست ، با چشمهای گرد و گشاد شده گفت :
_مگه پرسش کردم؟! زود تند سری( سریع رو طوری ادا میکنه که انگار میگه سری) نیمکت ها دونفره بشین ...
به محض اینکه اینو میگه بلا استثناع ( نمیدونم چطور نوشته میشه) کلاس ساکت میشه ....نصف کلاس دلشون درد میگیره. نصف دیگه هم کله هاشون میره توی کتاب ... من هم چون طبق معمول دیشبش تا پاسی از شب هب عرایض جناب عادل فردوسی پور گوش می سپردم ، چرت میزنم ... دو تا کنار دستی ام هم که اسم مستعار"تالاسمی ها" رو براشون انتخاب کردم به سر و کله ی همدیگه میفتن. من همیشه کنار دیوار یخ کلاس میشینم.بغل دستم تالاسمی پنجاه درصدیه میشینه اونطرف هم تالاسمی صد درصده. دیگه موضوعی که این دوتا سرش بحث نکنن توی عالم نیست ... همینکه کلاس ساکت میشه فروزان، یکی از بچه پرروهای عالم لیوان استیل اش رو از زیر نیمکت پرت میکنه پایین و صداش کلاسو میبره روی هوا.منم خواب های شیرین میبینم ... به شیرینی نقل و نبات:دی
خلاصه اینم از این.خانم صابری رو با هر بدبختی بود سرش شیره مالیدیم تا امتحان نگیره. و قضیه قرص ها به کنار
زنگ بعد زبان داشتیم و معلمش که مثل زغال سیاهه و مثل پنگوئن راه میره. ولی خداییش من خیلی دوستش دارم ... سر کلاسش اینقدر میخندیم که دل پیچه میگیریم.
این خانم فاخری هم وارد کلاس شد و از قضا منو هم واسه درس صدا زد ... البته درس که میگم این معلم فقط مکالمه میپرسه.خلاصه من هم با چشمهایی که پفش رو زیر عینک قایم کرده بودم کاپشن سیاه بزرگمو تنم کردم و رفتم پای تخته ... (که البته دیروز اون روز زنبور از خدا بی خبری که نمیدونم از کجا فرار کرده بود نیششو تا ته توی پای بینوای من فرو کرد که بعدا توی پست جداگانه ای شرحش رو مینویسم) من هم که بخاطر زنبور می لنگیدم و شدم سوژه ی بچه ها. معلم خوب که سه چهار دور همه ی نقش ها رو از من پرسید گفت:
leave me alone یعنی چی؟!
منم با صدایی که از ته چاه حضرت یوسف در میاومد گفتم:
_منو تنها بذار ....
یکی از ته کلاس نالید:
_رو قلبم پا بذار !
اقا کلاس رفت رو هوا ... به امامزاده بیژن قسم که این خوابه از کله ی مبارک من پرید ...
این موند تا زنگ اخر که فکر کنم عربی یا دینی داشتیم. محمدی دوباره قرصهاشو برداشت و برد کنار بخاری. ایندفعه دو طرف کپسول اموکسی سیلین رو گرفت و پودر بوگندوش رو ریخت توی بخاری. برای از بین بردن اثار جرم هم میخواست دوتا قوطی کپسولو هم بسوزونه که یکی از کلاغ سیاه های کلاس ناظمو خبر کرد. قدرت خدا قیافه اش از میمون و جغد هم رد کرده. بهش میگیم شغال...یعنی شغالو دیدی ناظم ما رو هم دیدی ... اقا یه مچ گیری شد و ما از همه جا بی خبران هم اندازه ی تمام عمرمون مورد الفاظ گرانقدر شغال قرار گرفتیم... و قرار شد که محمدی سه روز از مدرسه اخراج بشه ... که نشد ... فقط فرداش مامانشو خواستن ...
به یاد حشت فردوس:
والسلام ... نامه تمام.
راستی ... به این وبلاگ هم سر بزنید ... من شرحشو نگم بهتره ... اخه شیث رضایی هم هوا دار داره؟؟
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
مهدکودک ما دهه هفتادیا:مربی:اینجا بذارم گربه میبره؟بچه ها:نمیبره نمیبره
مهدکودک دهه هشتادیا:اینجا بذارم گربه می بره؟
نه ناموسن نه ناموسن
""دهه نودیا:بووووووووووووووووووووووق(مراقب فرزندان خود در فضای مجازی باشید,وزارت ورزش و جوانان,ایرانسل شما رو به دیدن ادامه برنامه دعوت میکند هیچ کس هم تنها نیست,ییییییی برنامه ببینید,دست جیغ هوراااااا) شمام بیکاریدا تا آخر میخونید
یکی منو از برق بکشه
.
.
.
.
غضنفر داشته تو اتوبان 180 تا سرعت ميرفته، افسره جلوشو ميگيره، بهش ميگه: شما گواهينامه دارين؟ يارو ميگه نخير! ميگه : كارت ماشين چي؟ مرده ميگه: دارم ولي مال خودم نيست، مال اون بدبختيه كه جسدش تو صندوق عقبه! افسره كف ميكنه، ميره سريع به مافوقش گذارش ميده. خلاصه بعد از يك ربع سرهنگ مافوقش مياد، از مرده ميپرسه: آقا شما گواهينامه و كارت ماشين ندارين؟! يارو ميگه: چرا قربان، بفرمايين! دست ميكنه از تو داشبرد گواهينامه و كارت ماشين رو درمياره، ميده خدمت سرهنگ. سرهنگه ميگه: ميتونم صندوق عقب ماشينتونو بازرسي كنم؟ غضنفر ميگه: خواهش ميكنم، بفرماييد. سرهنگه ميره در صندوق عقب رو باز ميكنه، ميبينه اونجا هم خبري نيست. برميگرده به مرده میگه: ولي زيردست من گزارش داده كه شما گواهينامه و كارت ماشين ندارين و يه جسد هم تو صندوق عقب ماشينتونه! غضنفر ميگه : نه قربان دروغ به عرضتون رسوندن! خودتون كه مشاهده كردين. به خدا اين افسره عقدهايه! دوست داره بيخودي به ملت گير بده! لابد بعدشم گفته كه من داشتم 180 تا سرعت ميرفتم !
.
.
.
دیشب سوار پورشه ام شده بودم و توخیابون دور میزدم باهاش ، یهو یکی پرید جلو ماشین تا خواستم ترمز کنم پام گرفت به لحاف و پاره شد!!!
.
.
.
به نظر شما شاعر این بیت شعر کیست؟
ز بز دزدی بزی دزدید دزدی/عجب دزدی ز بز دزد بز بدزدی
الف:بز ب:دزد ج:بز دزد د:همه موارد
.
.
.
.
:ادامه مطلب:
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
امروز ، محل انتخاب بهترین های آسیا :)
این 4 خداییش تو حلق بعضی ها :)
دم علی کریمی هم گرم که قطعا دیده ولی نشون داد واقعا با شخصیت است.
دم علی کریمی هم گرم که قطعا دیده ولی نشون داد واقعا با شخصیت است.

☻☻☻☻☻☻☻☻
☻☻☻☻☻☻☻☻
مرتيكه بيشعور انگار نه انگار رفته مالزي يه قاره دارن پخش مستقيم ميبيننش!!
واسه ايرانيا آبرو نذاشت! چقدر كت و شلوارش بهم مياد ! آقاي خنده!
من كه به شخصه خيلي عمه شو دوس دارم شما چي؟؟


موضوعات مرتبط:
برچسبها:
رفتم اموزشگاه رانندگی تو کلاسش نشستم دختره برگشته بهم میگه توام اومدی رانندگی یاد بگیری گفتم پ ن پ اومدم اموزش هول دادن ماشین در مواقع اضطراری یاد بگیرم
مامور سرشماری: برای روشنایی منزلتان از نیروی برق استفاده میکنید؟
من: «پ نه پ»، دوتا مشعلدار استخدام کردیم، شبا میان خونمون رو روشنایی میبخشن
نون خریدم دارم میرم اتاقم دوستم رسیده میگه داری میری اتاق میگم پ ن پ نونا حوصلشون سر رفته آوردم دور بزنمشون حالا هم دارم میبرم شهر بازی؛
آخه دوسته من دارم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
گیج میزنه!!!!!!!!!!!!!!!!!
دم در هیات واستاده بودیم ملت هم جمع شده بودن غذا نذری بگیرن بعد رفیقم از تو هیات اومده بهم میگه اینا واستادن غذا بگیرن؟؟یوهو ی زنه از اینا ک100تا جوونو حریفن از وسط جمعیت گفت پ ن پ تظاهراته !!!!!!
ملتم زدن زیر خنده, زنه هم با خنده گفت والاااب خدا!!!
یعنی رفیقم بدبخت سرخ ک هیچی سیاه شد تاحالا تو جمعیت پ ن پ نخوردع بودوخودکشئ نکنه خوبه:-))))))))))))
با دوستم رفتیم رستوران سنتی، گارسونه همرای غذا یه ظرف ترشی سیر واسمون آورده.
دوستم با تعجب پرسید سیره؟!!!
گارسونه گفت په نه په گشنه هست داره تمارض میکنه تا شما راحت غذاتونو بخورید، هی تعارفش نکنید...
زنگ زدم عکاسی نوبت بگیرم واسه عکس گرفتن، دختره گوشی رو برداشته، میگم ببخشید خانم امروز وقت خالی کی دارید؟ میگه واسه عکس گرفتن؟ پـــ ن پـــ واسه اینکه با خونواده خدمت برسیم!!! بعد میخنده میگه ۶ وقت داریم. بهش میگم قبل از ۶ هم کسی نوبت داره؟ میگه پـــ ن پــــ امروز رو کلا واسه شوهر آیندم خالی کردم.
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
اینرو میزارم برای اهل فنش
اهل فن کسایی هستن که این پیرمرده رو بشناسن
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
دوس دختره ما داريم؟؟؟
موضوعات مرتبط:
برچسبها:
قالب ساز آنلاین |